×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

انتهای عاشقی و عشقبازی کیه؟

آهای آهای آهای

× براتون میخام از همه خوبی ها و بدی ها بگم و بدونین که اونایی که تنهان هم میتونن عاشق باشن و زندگی کنن
×

آدرس وبلاگ من

tanhaaaaaaa.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/tanha.aaaaaa

دلم میخاد برای تو بنویسم... که

دلم میخواد برای تو بنویسم، برای مثل توها، تا بدونی یه نفر هست که به یادته، فکر نکنی منظوری دارم، فقط اینکه دارم خودمو آروم میکنم تا دوباره دستم زیر پام، جا نمونه و بشکنه ،دارم برای تو مینویسم که بگم خیلی وقته که دلم آرزوی این وقت رو داشت، ولی داشت منو فراموش میکرد ، وقتو میگم، وقت نوشتن ،وقت سفر با قلم، آره الان یه دنیا پراز احساس  که خیلی وقته پشت دستام پنهونه ،داره خودشو دوباره نشون میده ،داره زبونه میکشه، داره فریاد میزنه تا منو ازین تنهایی چند روزه ام ريالدر بیاره ،چکارش کنم ؛زخم قدیمی دوباره سرباز کرده ،داره چکه چکه احساسمو از تنم جاری میکنه ،داره میاد، داد میزنه ،نعره میکشه، دوباره منو صدا بزن، دوباره بیا، اینجا منم که تنهام، منم با اون همه سال کوله بار عشق و عاشقی ،هرچی فکرمیکنم راهی جز همراهیش ندارم ،راهی که منو با خودش یه دهه برده دوباره اومده سراغم ، من میدونستم نباید دستمو یاری کنم ،میدونستم اون منو با خودش دوباره غرق میکنه، ولی بازم مثل اون وقتا میخام پا به پاش برم تا دوباره از یه جاییکه باید باشم سر در بیارم، باید تا اونجایی که راه داره بیدار بمونم ،نخوابم ،باید چشامو عادت بدم به روزای بارونی ،باید دستامو برای شنا کردن و فرار از غرق شدن راه بندازم .انگاری حدیث نوشتن من دوباره شروع شده ،یادمه هر وقت میشستم ،مینوشتم ،سرم از نوشته هام سوت میکشید، دلم خنک میشد، خودمو آروم میکردم ،راحت میشدم، انگاری اینجام تاخودمو آروم کنم .هرچی فکر میکنم، می بینم خیلی راحت عاشق شدم؛ اما به راحتی نتونستم دیگه بخوابم ،هرچی فکر میکنم ،یادم نمیاد که تونسته باشم روزای عاشقیمو فراموش کرده باشم ،الان از اون وقتا خیلی گذشته ولی من هنوز اونم که بودم ، پره از یه دنیا تجربه که همش بادستای خودم بدستش آوردم ،با تکون دادن قلمم ،تونستم همشونو حفظ کنم، با بالا و پایین کردنه پلکام ،تونستم نگهش دارم .هنوز که هنوزه منم با تموم خاطراتی که شبا وقتی میخام بخوابم ،میزارمشون زیر سرم تا صبح که میشه، یادم بمونه اون روزگارو گذروندم ودارم زندگیه خوبی رو میگذرونم ،تا یادم باشه که الان من اونی نیستم که قبلا لحظه ای نبود که دستش به نوشتن نره و لبش به شعری زمزمه نکنه؛ من همونی ام که داره دوباره خودشو آماده برای یه بازی بزرگ ،یه جنگ تازه میکنه تا اون چیزی رو که باید بدست بیاره، بیاره . انگاری دوباره حرفام داره تکراری میشه ،من از تکرار بدم میاد، تکرار آدمو خسته میکنه، دوس دارم حرفای تازه داشته باشم با یه بغل احساس ،با رنگای مختلف . من اینجام چون دستم منو ول نمیکنه ،من اینجام چون مداد زندگیم، عشقم رو دوباره تراشیدم ؛البته نه برای ازبین بردن زندگیه الانیم ،بلکه برای دعای پشت سرش، برای نگاه دل عاشقا . آخه میدونین عاشقا خیلی ماهن؛ خیلی از خود گذشتن ؛اینقده پاکن که خدا اونا رو گلچین کرده، نمیخوا م بگم که منم یه روز گلچین بودم ،نه، همینکه الان دوباره حسمّو دارم نوازش میدم، بسه برام، میخوام اونی که داره درد دلامو میخونه برام دعا کنه تا بتونم براش دستامو قلاب بکنم . خواستم براتون از دلم ،از دلش ،از دلتون حرف بزنم ولی انگاری میوه های امید رو باید تنهایی بچینم . چی میشه مگه یه روزی بیاد اون خبر بده که از عاشقانه هاش راضیه، آخه عاشقا از عشقشون تا بتونن حرف نمیزنن ،نه که نزنن ،میزنن، ولی همه چیزو  که نمیگن . دیدید هر چن وقت یه بار یه خبر جدید پخش میشه؛ یعنی یه اتفاق جدیدتر افتاده که هیچکی خبر نداره برای همین خبر قبلی رو پخش میکنن ،عاشقا هم خبرای سوختشونو به اینو اون میدن ،من منتظر اون خبر سوخته همتون میمونم عاشقااااااااااااااااااااااااااااا        

جمعه 20 فروردین 1389 - 8:36:51 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


دلم میخاد برای تو بنویسم... که


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

3430 بازدید

1 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

1 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements